متن های زیبا
نوشته شده توسط : علی

 

برو زير بارون دست تو باز کن .به تعداد قطرههاي باروني که گرفتي دوستم داري و به تعداد قطرههايي که نگرفتي دوستت دارم

 فرشتگان روزي از خدا پرسيدند : بار خدايا تو كه بشر را اينقدر دوست داري غم را ديگر چرا آفريدي؟ خداوند گفت : غم را بخاطر خودم آفريدم چون اين مخلوق من كه خوب مي شناسمش تا غمگين نباشد به ياد خالق نمي افتد

ديدی غزلی سرود؟
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زير باران پوسيد
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود

شب را دوست دارام بخاطر سكوتش سكوت را دوست دارم بخاطر آرامشش آرامش را دوست دارم بخاطر بودنش در تنهايي تنهايي را دوست دارم بخاطر بودنش در عشق و عشق را دوست دارم بخاطر دوست داشتنش

صداي چک چک اشکهايت را از پشت ديوار زمان مي شنوم و مي شنوم که چه معصومانه در کنج سکوت شب ‌، براي ستاره ها ساز دلتنگي مي زني و من مي شنوم مي شنوم هياهوي زمانه را که تو را از پريدن و پرکشيدن باز مي دارد آه ، اي شکوه بي پايان اي طنين شور انگير من مي شنوم به آسمان بگو که من مي شکنم ! هر آنچه تو را شکسته و مي شنوم هر آنچه در سکوت تو نهفته

عشق بين دو نفر اين نيست كه هر دو زير باران خيس شوند عشق آن است كه يكي چتر شود براي ديگر... و ديگري هيچگاه نفهمد كه چرا خيس نشود

بی تو من کور شدم خالی از شور شدم مشعل عشق بدم تار و بی نور شد با تو چون ساز شدم راز و نیاز شدم از نوای داغ تو بال پرواز شدم بی تو من مرده شدم بی تو افسرده شدم در هوای روی تو خون دل خورده شدم

چقدر دوست داشتم يک نفر از من مي پرسيد چرا نگاه هايت انقدر غمگين است ؟ چرا لبخندهايت انقدر بي رنگ است ؟ اما افسوس ... هيچ کس نبود هميشه من بودم و من و تنهايي پر از خاطره . اري با تو هستم .. با تويي که از کنارم گذشتي... و حتي يک بار هم نپرسيدي چرا چشم هايت هميشه باراني است!!!





:: بازدید از این مطلب : 520
|
امتیاز مطلب : 461
|
تعداد امتیازدهندگان : 384
|
مجموع امتیاز : 384
تاریخ انتشار : جمعه 29 بهمن 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: